Wp/lki/ملاحقعلی سیاهپوش

From Wikimedia Incubator
< Wp‎ | lki
Wp > lki > ملاحقعلی سیاهپوش
  • شاعر:ملاحقعلی سیاه پوش
  • نام پدر :ملا گرگعلی
  • تخلص:فیلی
  • طایفه:سیاهپوش الشتر
  • تاریخ فوت:بین سالهای 1281تا 1285هجری خورشیدی
  • شاعری با بیانی سحر آمیز که بی شک اگر به خوبی شناخته شود حیرت ادیبان کشور را بر خواهد انگیخت .ایشان در کتابش به لر بودن خود اشاره کرده که خود سندی محکم بر لر بودن لک هاست
  • از جمله اشعار زیبای وی کله باد که با بیانی بسیار ادبی سروده شده و دیگری شعر ی که در آن واژه های لری (لکی) به فارسی ترجمه شده است. ملا حقعلی به فارسی نیز شعر سروده و گاهی نیز زبان طنز را برگزیده مانند یابوی فسقلی
 هنی گل خیزان هر یک وه رنگی      ملان ****** ملاوان     هر  یک   وه دنگی
              
 هم هی رن هی رن آهو رمانن    ***    هنی   ساز   و   سویر    تاف و چمانن

کله باد[edit | edit source]

کله باد را سه کس سروده ،نخست ترکه میر به زیبایی هر چه تمام تر رهایی بخشی کله باد را به تصویر کشیده و زمستان سخت و ظالم را در برابرش به شکست کشانیده و دوم ملاحقعلی در اشعاری که در ذیل می آید به شیوایی هرچه تمام تر واژه ها را به خدمت گرفته و سوم ملا منوچهر کولیوند کله باد را قاصد دلتنگیهای خویش نموده و او را رهسپار کوی دوست نموده است. ۱-کله باد خیزان،کله باد خیزان **** ژه دروه نان دنگ کله باد خیزان

۲-زنجیره زرباف یخ بنان ریزان **** زمهریر ژه زور بازوش گریزان

۳-بادی ون ژه برز روضه نعیمن **** عطر آلوده ی خاک کعبه ی عظیمن

۴-تشریفش چوی بومسیحا ثانی **** فانیان بارن پری زنگانی

۵-دم بو قله ی سرکاوان شانا **** نامه ی بشارت شابهار وانا

۶-خان دی ژه تخت جلالت توران **** سرزمین ژه لوث کثافت شوران

۷-برفان ژه قله قاف ورکنه وه **** علف دانه ی در وه گردنه وه

۸-سوسن همجوار جوخه نسرینن **** طرح نقاشی پرکنه چینن

۹-کالای کرامت نمانانه وه **** خلعت پوشان کرد و بانانه وه

۱۰-هنی گل خیزان هر یک وه رنگی **** ملان ملاوان هر یک وه دنگی

۱۱-هم هی رن هی رن آهو رمانن **** هنی ساز و سویر تاف و چمانن

۱۲-هنی دل مایل سیران دشته ن **** هنی دشت وینه ی روضه ی بهشته ن

۱۳-هنی باغ محرم باخچه ی بنانه ن **** نسیم شانه زلف سیاه چمانه ن

۱۴-«فیلی» وصف فصل شاه بهار وانا **** حقه قدر فیض رحمت بزانا

                                           برگردان

۱-کله باد وزیدن آغاز نمود از دربندها صدای کله باد برخاست

۲-زنجیره های یخین که در نور خورشید به طلایی می مانند از هم گسیخت و سرمای زمهریر در برابر قدرتش تاب نیاورد

۳-نسیمی است از فراز روضه بهشت و عطر خویش از خاک پاک کعبه به عاریت گرفته است

۴-با آمدنش همچون مسیحای دیگر مردگان را زندگانی می بخشد

۵-نفسی بر ستیغ کوهساران می افشاند بشارت نامه ی شاه بهار را ابلاغ می نماید

۶-دی این حاکم ظالم از سریر جلالت و شکوه به حالت قهر آلود به زیر کشید و زمین را از لوث ناپاکی ها پاک نمود

۷-برفهای ستیغ کوه قاف را از جای برکند و بر گردن علف شبنمی مروارید گون آویخت

۸-سوسن همسایه ی دسته های گل نسرین است چون طرحی نقاشی کا استادان چینی

۹-کالای کرامت را به نمایش گذاشت و دشت و دمن را خلعت پوشاند

۱۰-هنگامه نمایان شدن گلها ی رنگارنگ است و پرندگان هر یک با نغمه ای مختص به خود سر می دهند

۱۱-باز صدای بگیر بگیر رم دهندگان اهوان برای شکارچیان به گوش می رسد آن هنگام که صدای جشن و اهنگ پیوند آبشار و چمن می آید

۱۲-هنگامی که دل هوس تفرج و گردش دشت می کند دشت بسان روضه بهشت است

۱۳-هنگامی که باغ و باغبان محرم هم گشته اند نسیم زلف سیاه چشمان را شانه می زند

۱۴-«فیلی»که وصف شاه بهار را بیان می کند بجاست که ارزش فیض رحمت پروردگار را درک کند

بهاریه[edit | edit source]

بهار آمد ، بهار آمد ***** ز فیض باد نوروزی مفرح روزگار آمد

نگر از نافه آهو نسیمش مشکبار آمد ***** نسیمی بر مشام جان ز صحرای تتار آمد

به پیروزی نوروزی بشمع عشرت افروزی ***** به دلداری و دلسوزی بیا عاشق که یار آمد

دم جان از جنان آمد به جسم جمله جان آمد ***** نه این آمد نه آن آمد زفیض کردگار آمد

منقش سرزمین گشته گلستان دلنشین گشته ***** چو فردوس برین گشته هوا بس خوشگوار آمد

دی از گردن گسسته غل ،دلا سرمست شو از مل ***** غزلخوان شو تو ای بلبل چو گل اندر کنار آمد

گلی سرمست وامق گون،گلی افسرده چون مجنون ***** گلی لیلی وش پر خون گلی عذرا عذار آمد

گلی در دست جام جم گلی طغرای زلفش خم ***** گلی از گوهر شبنم گل اندر گل هزار آمد

طیور وحشی از یکسو بباغ و راغ در هو هو ***** چو موسی رب ارنی گو ز کوه طور یار آمد

خروش رعد می خواند سپاه ابر می راند ***** بامداد نبی ماند علی با ذوالفقار آمد

ندانی از کجا آمد بتوفیق خدا آمد ***** محمد مصطفی آمد حقیقت حقگذار آمد

غنم حالان سبک خصلت نهان گشتند از هیبت ***** که شیر بیشه ی قدرت به جویای شکار آمد

فتاده «فیلی »ات بر در،سگس هستم زسگ کمتر ***** مرا جان نیست در پیکر ترا یکسر نثار امد





بِنچةک[edit | edit source]

ملاحقعلی