Wp/lki/مرتضی خدایگان
Appearance
خاطر خواتیم
[edit | edit source]ما اهل لات و لات بازی نبودیم عشق تو اومد و مجابمون کرد
مستی و نشئگی نمی شناختیم چشمای تو زد و خرابمون کرد
هر کی شوما رو چپ پایید ما مردیم یهو رگ غیرتمون ور اومد
خون جلوی چشامونو گرفت و قاط زدیم و دوره ی خوش سر اومد
هی سر کوچه واسادیم صب تا شب این ور و اون ورو پاییدیم همش
هر چی نفس کش طلبیدیم نبود عربده و نعره کشیدیم همش
باید مجوز عبور می گرفت هر کسی که از کوچتون رد می شد
دور و ورای خونتون می رسید چشماشو درویش نمی کرد بد می شد
ما اهل لات و لات بازی نبودیم عشق تو داش مشدی و لاتمون کرد
مستی و نشئگی نمی شناختیم چشم تو پابند بساطمون کرد
پیرهنمونو بی هوا جر دادیم نعره کشیدیم که خراب و مستیم
نخورده بودیم ولی شکل مستا تیزی کشیدیم و گذر رو بستیم
گذشت و گنده لات چشمات شدیم رسوای شهری که تو شاهش بودی
با همه ی برو بیا گم شدیم توو آسمونی که تو ماهش بودی
ما شده بودیم کپ داش آکلت غافل از این که تو مارو ندیدی
مرجان یک آدم دیگه بودی بد شدی و با اون یکی پریدی
ده سال آزگاره تو رفتی و چشام به راته با مرام لوطی
ده سال آزگاره توی این شهر همدم من شده یه بچه طوطی
مرتضا خدایگان